ماجراي شهادت يك دانشجوي دندانپزشكي
ايسنا نوشت: در عمليات «فتح المبين» چشمش دچار موج گرفتگي ناشي از انفجار شد و چند روزي در بيمارستان بود. پس از بهبودي دوباره راهي جبهه شد و در واحد تخريب قرارگاه كربلا مشغول شد. به همين علت در بيشتر عملياتها شركت داشت. در عمليات «والفجر ۳» در غرب كشور از ناحيه كتف و بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
داوود پاكنژاد بيست و نهم آذرماه ۱۳۴۴ در شهر تهران متولد شد. در بهمنماه سال ۶۰ تصميم گرفت براي كمك به رزمندگان اسلام راهي جبهه شود. در عمليات «فتح المبين» چشمش دچار موج گرفتگي ناشي از انفجار شد و چند روزي در بيمارستان بود. پس از بهبودي دوباره راهي جبهه شد و در واحد تخريب قرارگاه كربلا مشغول شد. به همين علت در بيشتر عملياتها شركت داشت. در عمليات «والفجر ۳» در غرب كشور از ناحيه كتف و بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
طي اين مدت هيچگاه از درس غافل نبود. ديپلم را گرفت ودر كنكور شركت كرده و در رشته دندانپزشكي در دانشگاه علوم پزشكي بهشتي پذيرفته شد. پس از يكترم از شروع درسهاي دانشگاه بار ديگر عازم جبههها شد و سرانجام در سال ۶۵ در بمباران هوايي عراق در باختران به فيض شهادت نائل آمد و در گلزار شهداي چيذر به خاك سپرده شد.
يكي از همرزمان او روايت كرده است: «داوود پاك نژاد از تخريبچيهاي قديمي قرارگاه بود كه از سال ۶۱ بارها عمليات ديده بود و مسئوليتهاي متعددي در پاكسازي ميادين خرمشهر و هويزه و ساير داشت و در جهنم آتش طلائيه در عمليات خيبر تير كاليبر سنگ كمين استخوان ساق پاي او را خرد كرد ولي دل از تخريب نميكند و هر جا «علي عاصمي» بود او هم بود. او با نيروها در عمليات «فتح ۱» پا به پاي همه آمد ولي در «فتح ۳» كه اوضاع جوي كاملا عوض شده بود، شدت سرما و پياده روي مدام، آنچنان ضعف بر او غالب شد كه برخلاف ميل درونياش بر روي قاطر نشاندند كه پس از دقايقي به خاطر عدم تحرك دچار سرمازدگي شد اما معجزه وار نجات يافت؛ اگرچه تقدير او شهادت در يك ماه بعد از آن بر اثر انفجار بمب بود.
مقالات ديگر: كدكم دندانپزشكي
- سه شنبه ۰۷ بهمن ۹۹ | ۲۰:۵۷
- ۱۶ بازديد
- ۰ نظر